دیگه سال 88 داره تموم میشه. داشتم یک نگاهی به نوشته هام در این وبلاگ می انداختم، دیدم عجب دل خجسته ای داشتم. مثلا تو تابستون! نوشتم که "عجب حکایتی شده. میخوایم یه گونی برنج بخریم میگیم بذار ببینیم چی میشه!" به عبارتی تو تابستون منتظر مدیکال بودم! قیافه آفیسر رو تصور میکنم موقعی که اون نوشته رو بخونه و کلی به ریشم بخنده! اما حالا گذشت و توفیق این رو پیدا کردیم که حداقل یک سال دیگر! نوروز دوست داشتنی را در ایران تجربه کنیم. اصلا دیروز با خوشحالی و روحیه بالا، خونه تکونی باحالی کردیم که اثراتش هنوز روی کت و کولم مونده. حالا تو نوروز این منم که از ته دل میخندم جناب آفیسر.
سلام
پاسخحذفای بابا ما فکر میکردیم نوروز 87 تو کانادا هستیم... امسال نوروز 89 هم اومد و مدیکال نیومده... اداره مهاجرت حسابی داره حل میده و به ریشمون میخنده... فکر کنم پرونده ما او زیر میز افتاده و حالا حالا ها مدیکال خبری نیست!!
سلام مهدي عزيز
پاسخحذفمن فردا (دوشنبه) دارم ميرم سوريه براي دريافت ويزا. به اميد خبراي خوب براي همه و اميدوارم به زودي خبراي خوب بگيريد.
پیمان جان،
پاسخحذفامیدوارم یک تکونی بخورند و کار ما رو راه بیندازند
الی عزیز،
پاسخحذفاز صمیم قلب خوشحال شدم. خیلی کار خوبی میکنی که خودت میری که ویزا بگیری. برای ما هم به موقع خبری میشه. ممنون که به فکر ما بودی
مهدی جان کاملا حس و حال رو درک میکنم. اصلا وقتی میام تو وبلاگ تو و نیلوفر احساس عذاب وجدان میکنم. آخه چرا این لعنتی ها اینقدر آدمو منتظر میزارن. از ته دلم آروزو میکنم که توی عید مدیکالتون بیاد. اصلا مطمئنم تو عید مدیکال شما و نیلوفر جون میاد. حالا ببینید. اگه اومد چی شیرینی میدین؟شام خوبه؟
پاسخحذفبیگانه عزیز،
پاسخحذفاز پشت همین مانیتور، احساس و انرژی مثبتی که دادی رو حس میکنم. خیلی خیلی خوشحالم کردی اما عذاب وجدان برای چی؟ امیدوارم یک روز ببینمتون، چه اینجا و چه اونجا. البته اونجا باشه بهتره! شام هم میدیم. باز هم خیلی ممنون
سلام آقا مهدي.
پاسخحذفچاره اي نيست ديگه زندگي جريان داره. من هم از تابستون منتظر مديكال بودم. دلم نمياد چيز تازه اي براي خونه بخرم. ديروز هم حسابي خونه تكاني كرديم. با اين آرزو كه سال ديگه اين موقع كانادا باشيم. ولي به جون خودم اگر اينطور نشه دلم را به دريا مي زنم و عيد سال ديگه تمام زندگيم را نو مي كنم.
ساحل عزیز،
پاسخحذفآره دیگه. اگه بخواد انقدر طول بکشه باید یه کاری کرد