۱۳۸۸ اسفند ۸, شنبه

نگاه سیستماتیک

چیزی که آقای مشاور در پاسخ به پیگیریها در مورد دیر شدن مدیکال میگوید آن است که فرآیند بک گراوند چک طولانی شده و دلیل آن هم تعداد بسیار زیاد تقاضاهای مهاجرت به کانادا طبق قانون جدید است. این دلیل، چندان هم دور از منطق نیست و محتمل است. اما اگر این باشد باید گفت از نگاه سیستمی، کاری که اداره مهاجرت کانادا برای مشکل طولانی شدن پروسه مهاجرت انجام داده (وضع قانون جدید) در واقع پاک کردن صورت مساله بوده و نه حل اساسی مساله. بنابراین، قابل پیش بینی است که عینا همان مشکل در قانون جدید هم رخ دهد البته با مراتب متفاوت؛ یعنی همانطور که تخمین متقاضیان مهاجرت و خود اداره مهاجرت کانادا برای قانون قبلی دچار خدشه اساسی شد (این اواخر زمان انتظار به 6-7 سال کشیده بود، در حالیکه قطعا اداره مهاجرت چنین زمانی را در نظر نداشت) حالا هم اگر وضع به همین منوال ادامه یابد بعد از مدتی که بافر سیستم جدید overflow بدهد وعده های اولیه مبنی بر کاهش زمان پروسه مهاجرت به یک سال و دو سال فراموش خواهد شد. امیدوارم، راه حل مناسبی برای این سیل تقاضاها پیدا شود تا متقاضیان بتوانند برنامه ریزی بهتری برای آینده خود داشته باشند.
پی نوشت- در ماه فوریه که برای منتظران اتفاقی نیفتاد. المپیک ونکوور هم که میتوانست در این کندی موثر باشد (اداره مهاجرت حداقل از نظر صدور ویزا برای توریستها درگیر المپیک بوده) رو به پایان است. حالا ببینیم چی میشه.

۱۳۸۸ بهمن ۲۷, سه‌شنبه

نقبی به ریاضیات دوست داشتنی

فرآیند پوآسن، فرآیندی تصادفی است که مطابق آن، پدیده ها به صورت مداوم و مستقل از یکدیگر اتفاق می افتند. فرآیند پوآسن یک ویژگی مهم دارد و آن، بی حافظه بودن است. به عبارتی تعداد اتفاقات رخ داده شده در یک دوره زمانی، کاملن مستقل از اتفاقات رخ داده شده در دوره زمانی دیگر است و هیچ ارتباطی به دوره های زمانی قبل یا بعد ندارد! این ویژگی، سبب میشود پیش بینی وقایع در فرآیندهای پوآسن مشکل باشد.
حداقل از نگاه من، رفتار اداره مهاجرت کانادا رفتاری مطابق با فرآیند پوآسن است؛ اگرچه ممکن است برای خودشان، فرآیند غیرتصادفی باشد اما پیداکردن پارامترهای این فرآیند بسیار مشکل به نظر میرسد و بنابراین نمیتوان هیچ پیش بینی مشخصی داشت و تولرانس آنقدر زیاد است که دیگر نام آن را نمیتوان تخمین گذاشت. اگر میتوانستم به گونه ای با مسوولان اداره مهاجرت به طور منطقی بحث کنم حتمن اشکالات این رفتار را یادآوری میکردم. به هرحال، بهمن هم به پایان نزدیک میشود بدون آنکه تغییر عجیب و غریبی در رفتار آفیسرهای محترم به وجود آید. امروز، از وکیلم خواستم یک پیگیری انجام بدهد؛ هرچند که میدانم خیلی موثر نیست.

۱۳۸۸ بهمن ۱۷, شنبه

Quebec

کامیار عزیز در وبلاگ خود مطلبی نوشته که برای من حاشیه ی آن از اصل مطلب جالبتر بود. در توضیح بیشتر در مورد طبقه بندی شهرها از نظر ورود و اقامت مهاجران (مطلبی که چندی پیش به صورت رسمی منتشر شد)، اشاره میکند که مونترال به دلایلی در گروه سوم قرار گرفته؛ یعنی برای تازه واردان خیلی جذابیت نداشته. حالا در ادامه به نکته جالب و بسیار مهمی اشاره میکند. اجازه بدهید عین مطلب را نقل کنم: "با توجه به اطلاعات اخذشده از دوستانی که بیش از 30 سال هست ساکن مونترال هستند اوضاع این شهر و کلاً استان کبک در سال‌های پیش مثلاً 7-8 سال پیش بسیار بهتر از الان بوده‌است و هم شهر رونق بیشتری داشته است و هم تمیزتر بوده‌است و هم بازار کار بسیار بهتر بوده‌است. ظاهراً این درخواست و زمزمه جدایی و هم برگزاری انتخابات و نتیجه آن که بسیار لب مرزی بوده‌است تاثیر بسزایی در منزوی‌شدن این استان داشته است. خوب طبیعی می‌باشد وقتی شما ادعای جدایی دارید دولت مرکزی سرمایه کمتری وارد آن بخش می‌کند زیرا با جداشدن آن منطقه درواقع آن سرمایه از دست دولت فدرال بیرون خواهد رفت." در واقع به نظر من اینها مطالب پشت پرده ای است که میتواند بر بعضی پروسه های مرتبط با مهاجرت نیز تاثیر بگذارد. بیشتر تحلیل نمیکنم چون ممکن است به تضعیف روحیه منجر شود!